شيعيان در عراق





موقعيت جغرافيايي: کشور عراق با وسعت 437/072 کيلومتر، يکي از هفت کشور حاشيه ي جنوبي خليج فارس است. اين کشور در بخش جنوب غربي آسيا و در همسايگي کشورهاي ايران، ترکيه، سوريه، اردن هاشمي، کويت و عربستان قرار دارد و به علت ويژگي هاي خاص جغرافيايي، نقش مهمي در بين کشورهاي حوزه ي خليج فارس ايفا مي کند.
در تحليل ژئوپليتيکي عراق، موضوع را بايد در عوامل متغير ژئوپليتيکي و در رأس آن ترکيب جمعيت اين کشور جست و جو کرد. عراق از بافت جمعيتي متنوع و ناهمگوني برخوردار است. پس از جنگ جهاني اول، انگلستان جهان عرب را تقسيم کرد و کشور عراق از به هم پيوستن 18 استان از امپراتوري عثماني تشکيل شد. تنوع عناصري ماهوي جمعيت عراق تنها از نظر امنيت داخلي مشکل ساز نبوده، بلکه از منظر آسيب شناسي امنيت منطقه اي و بين المللي نيز همواره نگراني حکومت هاي اين واحد ملي و همسايگانش را در پي داشته است. (1)
همچنين عراق به دليل موقعيت نامطلوبي که در خليج فارس دارد، به لحاظ جغرافيايي، از عمق استراتژيک مناسبي برخوردار نيست. طول سواحل اين کشور در خليج فارس، قريب 55 کيلومتر است که نسبت به ديگر کشورهاي اين منطقه کمترين ساحل را داراست. علاوه بر اين، آب اين مناطق بسيار کم عمق است و بنابراين، موقعيت مطلوبي را براي کشتي راني و حمل و نقل فراهم نمي آورد. اين کشور نيز همانند ديگر کشورهاي منطقه، ذخاير فراوان نفتي دارد و پس از عربستان و ايران، سومين کشور غني جهان به شمار مي آيد.(2)
اين کشور همچنين به دليل موقعيت استراتژيکي نامطلوبي که دارد، همواره مطامع ارضي به خاک کشورهاي همسايه ي خود داشته و تقريبا با تمامي همسايگان خود اختلاف ارضي داشته است. (3)
جمعيت و پراکندگي جغرافيايي شيعيان: شيعيان از نظر جغرافيايي، بيشتر در مناطق جنوبي و مرکزي زندگي مي کنند و بيشتر مناطق جنوبي و مرکزي را استان هايي مانند بصره، عماره، ذي قار، سماوه، قادسيه، کربلا، واسط، نجف ، دياله، بابل و شهرهاي مذهبي همچون کاظمين و سامراء تشکيل مي دهند. همچنين يک سوم از جمعيت دو ميليون نفري ترکمان ها و نيز بخشي از کردهاي شيعه ي عراق موسوم به «اکراد فيلي» شيعه هستند. (4)
به هر حال، هرچند در اين کشور نيز همانند ديگر کشورهاي حاشيه ي خليج فارس، آمار دقيقي از جمعيت شيعيان موجود نيست، ولي در بيشتر کتاب ها و دائره المعارف ها، جمعيت آنان بين 60 تا 65 درصد تخمين زده شده است. (5)
وضعيت سياسي - اقتصادي شيعيان: شيعيان همواره در طول تاريخ و به طور مشخص از جنگ جهاني اول، با ورود استعمار انگليس به عنوان يک گروه مبارز در مقابل حکومت ها مطرح بوده اند، گرچه درجه و شدت و ضعف مبارزاتشان از يک سو، به دليل فشار و سرکوب حکومت ها، و از سوي ديگر، به دليل رويکرد سنتي و محافظه کارانه ي قشري از سوي مراجع و علماي مقيم در مراکز قدرت شيعيان(شهرهاي مذهبي، حوزه هاي علميه، بيوت علما و تکاياي مذهبي) متفاوت بوده است.
به هر حال، تا پس از تحولات اخير عراق، شيعيان به طور کلي، از سياست طرد شده و گروه اقليت سني تمام شغل هاي حکومتي را در انحصار خود گرفته بودند.
به گفته ي علوي و بنجير، از سال 1921 تا1958، 59 دولت در عراق تشکيل شده که تنها 5 نفر از شيعيان از ميان صدها نفري که به منصب وزارت و نخست وزيري رسيدند، توانسته بودند در منصب نخست وزيري به تشکيل دولت دست بزنند و قريب سه سال زمام امور کشور را به عهده داشته باشند. با عنايت به اينکه بين 60 تا 65 درصد مردم عراق را شيعيان تشکيل مي دهند، اين تبعيض ناروا براي شيعيان عراق بسيار آزار دهنده است. از سال 1958 تا 1990 تنها يک شيعه به نخست وزيري برگزيده شد که مدت ده ماه صدارت داشت. تبعيض بر ضد شيعيان در ديگر عرصه هاي زندگي نيز وجود دارد؛ از آن جمله، شيعيان در مجلس، فرهنگ، مطبوعات، اوقاف، آموزش و پرورش، آموزش عالي و تجارت و بازرگاني حضوري کم رنگ دارند. (6)
البته بيشتر فشار بر شيعيان به دوران حکومت حزب «بعث» باز مي گردد. با روي کار آمدن اين حزب، روند شيعه آزاري تشديد شد. با آنکه برخي از رهبران حزب «بعث» شيعه مذهب بودند، جنگ فرقه اي تمام عياري بر ضد شيعيان آغاز شد و تحت عنوان «شعوبي گري» توجيه گرديد. (7)
فشار گسترده تر رژيم بعثي از زمان به قدرت رسيدن (ژوئيه 1968) تا زمان سقوط (مارس 2003) بر شيعيان، در مقاطع گوناگون، موجب شکل گيري جريان ها و گروه هاي معارض متعددي شده که مهم ترين آنها بدين قرار است: «اخوان المسلمين»، «جماعه العلماء»، «حزب الدعوه الاسلاميه»، مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق، سازمان عمل اسلامي، و نيروها و رويکردهاي جديد موسوم به «صدريون».
با اين حال، صدام حسين هر از گاهي که تماميت ارضي کشورش به خطر مي افتاد، سعي مي کرد تا از شيعيان دل جويي کند. او به خوبي و بهتر از ديگر رهبران عراق از مذهب براي اثبات حاکميتش استفاده مي کرد. از آغاز دهه ي 1970 وي روش هاي گوناگوني را در جهت جلب شيعيان به سوي دولت عراق اتخاذ نمود. مهم ترين اين اقدامات صنعتي کردن منطقه ي شيعيان در جنوب کشور و تسريع دگرگوني زندگي روستاييان بود. اقدام دوم، مراقبت شديد جوامع شيعه بود، به ويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي 1979 در تهران. صدام در عين آنکه در جهت نابودي ويژگي هاي جامعه شيعه مي کوشيد، با يک رشته حرکات خيرخواهانه، در مقابل مقامات مذهبي، خود را دوستدار شيعيان وانمود کرد.
اما اين مسئله هرگز موجب نشد نقش سياسي به شيعيان داده شود و نهايت ارفاقي که در قبال شيعيان قايل مي شد در زمينه ي اقتصادي بود. گرچه در برخي برهه ها، حتي از مشارکت اقتصادي آنان نيز جلوگيري به عمل مي آورد و با در پيش گرفتن سياست هاي اقتصادي، که به ضرر آنان تمام مي شد، مانع قدرت گرفتن شيعيان در بعد اقتصادي مي گرديد. (8)
از سوي ديگر، مي توان گفت: جنايات واقعي بر ضد شيعيان با روي کارآمدن صدام صورت گرفت. وي، که در سال 1979 حاکميت سياسي عراق را به چنگ آورده بود، از همان سال هاي اوليه ي رياست جمهوري اش، وحشي ترين جنايات خود را در شهرهاي جنوبي و مرکزي متمرکز کرد. در سال 1980 موج جديدي از جنايات به وقوع پيوست و اين بار به بهانه ي سرکوب شورشيان و بيش از همه، عوامل «حزب الدعوه الاسلاميه»، دستگيري ها و اعدام هاي فراگيري آغاز شد.
در جنگ دوم خليج فارس نيز، که منجر به حضور گسترده ي نيروهاي آمريکايي به طور مستقيم در منطقه شد، شيعيان جنوب، که سال ها سختي و مصيبت را تجربه کرده بودند، سر به شورش و اعتراض برآوردند، ولي ديري نپاييد که دوباره قرباني تعامل آمريکا و صدام شدند.
بدين سان، شيعيان عراق بيش از سه دهه مورد آزار و اذيت وحشيانه ي حزب بعث قرار گرفته اند و بنابراين، بيش از همه از سرنگوني حزب «بعث» خوش حال شدند. از اين رو، با عنايت به ظلم تاريخي موجود در عراق به خاطر عدم حضور در هرم قدرت، اين بار در تلاشند بر خلاف حرکت سال 1920، که در سايه ي چالش با قدرت خارجي - يعني انگليس - که به حذف سياسي آنها منجر شد، در شرايط کنوني با درک موقعيت منحصر به فرد و داشتن اکثريت جمعيتي و سياسي، در آينده ي عراق نقش سازنده تري ايفا کنند.(9)
به هر حال، قدرت يافتن آنان نه تنها پيامدهاي مثبتي براي شيعيان عراق، بلکه براي هم کيشانشان در منطقه به همراه خواهد داشت، به ويژه آنکه آنان به لحاظ قوميتي عرب بوده و با اعراب منطقه پيوند مشترکي دارند. بنابراين، مثبت يا منفي بودن پيامدهاي احياي سياسي شيعه در عراق، براي شيعيان عرب به عنوان يک کل ، به عوامل ذيل وابسته است: حل تنش هاي دروني و نيز تنش هاي ميان شيعيان و سنيان، چگونگي تصميم گيري آنها درباره ي مسائل داخلي، و نحوه ي ارتباط آنها با کشورهاي منطقه. (10)

پی‏نوشتها:

1- پژوهش و تحقيق، ص 17.
2- عزت الله عزتي، جغرافياي سياسي جهان اسلام، ص 110.
3- همان، ص 111.
4- پژوهش و تحقيق، ص 28.
5- زينت متقي زاده، جغرافياي سياسي شيعيان منطقه ي خليج فارس، ص 144.
6- سيد حسين سيف زاده، عراق؛ ساختارها و فرايند گرايش هاي سياسي ، ص 83-84.
7- همان، ص 84.
8- براي اطلاعات بيشتر، ر.ک، سيد حسين يوسف زاده، عراق، ساختارها و فرايند گرايش سياسي، ص 84.
9- هفته نامه ي شما، ش 383.
10- گراهام فولر و رند رحيم فرانکه، «شيعيان عراق»، فصل نامه ي تخصصي شيعه شناسي، ش 6، ص 159

منبع: کتاب ژئوپليتيک شيعه و نگراني غرب از انقلاب اسلامي